آرشیو از دیدگاه شعرا

همیان به دوش کوچه ام و ذره پرورمناز گدای شهر به یک غمزه می خرم بانی روضه های غروب منا منمپرچم به دوش ماتم کرببلا منم من شاهد مصیبت عظمای […]

ادامه ...

امشب ز لطف کبریا عالم همه پرنور شد شمس عیان شد در جهان ظلمت دوباره دور شد خفاش سان خصم ولی از نور تابان کورشد نور دو چشم ساقی کوثر […]

ادامه ...

اى بوسه گاه جن و ملک، خاک پاى توجان تمام عالم خاکى فداى تو اى اختر سپهر ولایت، که تا ابدعالم منور است به نور لقاى تو از شهریار کشور […]

ادامه ...

ابرو بزن ای ماه که شهرست دوبارهمحو شب چشم تو و تقسیم ستاره پلکی بزن آهسته که آشفته بیایندبا پیرهن چاک و غزل خوان به نظاره چشم تو شکافنده ی […]

ادامه ...

باران غریبی می کند در پشت پلکمباید ببارد تا دلم آرام گیرد شاعر قلم در دست می گیرد که شایداز طبعِ باران قطره ای الهام گیرد پس می نویسد عشق […]

ادامه ...

عالمی ماتم سرا شد فاطمه صاحب عزا شد باقر آل پیمبر کشته زهر جفا شد هدیه کرده جان به جانان فاطمه جانفاطمه جان ،‌فاطمه جان ،‌فاطمه جان پنجمین نور ولایت […]

ادامه ...

مانده داغی عظیم بر جگرتعکس رأسی به نیزه، در نظرت سر بازار شام و بزم شرابچه بلاهایی آمده به سرت!؟ هر شب جمعه خون دل خوردیپای ذکر مصیبت پدرت پای […]

ادامه ...

ای به تو از خالق داور سلاماز لب جانبخش پیمبر سلامای پدر عالم هستی همهنخل علی یوسف فاطمهشمس و قمر را به نسب اخترینسل امام از پدر و مادریاختر تابنده […]

ادامه ...

ای بوسه گاه جن و ملک، خاک پای تو جان تمام عالم خاکی فدای تو ای اختر سپهر ولایت، که تا ابد عالم منور است به نور لقایتو از شهریار […]

ادامه ...

دلم پر می زند امشب برای حضرت باقر که گویم شرحی از وصف و ثنای حضرت باقر ندیده دیدهی گیتی به علم و دانش و تقواکسی را برتر و اعلم […]

ادامه ...